۱۳۸۶ دی ۸, شنبه

به حافظ







میخانه ای که تو برای خویش؛
پی افکنده ای

فراختر از هر خانه ای است؛
جهان از سر کشیدن می یی؛

که تو در اندرون آن می اندازی؛

ناتوان است؛

پرنده ای ، که روزگاری ققنوس بود؛

در ضیافت توست

موشی که کوهی را بزاد؛
خود گویا تویی؛
تو همه ای ، تو هیچی؛

میخانه ای ، می یی؛

ققنوسی ، کوهی و موشی؛
در خود فرو میروی ابدی؛
از خود می پروازی ابدی؛

رخشندگی همه ژرفا ها؛

و مستی همه مستانی؛

تو و شراب ؟ -

فردریش ویلهلم نیچه



هیچ نظری موجود نیست: